بدرقه ی یک دوست🙂🙃
سلام آفتاب گردون جان🌻
دوست دارم برای آخرین بار اگر اینجارو خوندی بدونی چقدر قابلیت داری برای ادامه دادن و یه جایی اون آخرای ذهنت بمونه و اگر روزی تردید کردی که "مگه منم میتونم ادامه بدم؟"یادت بیاد که میتونی قدم هاشو برداری،پس حتما میتونی بهش برسی...
●ویس گذاشتی😎
●استرست تخلیه شد و خیلی گفتی که تو بلاگ حس خوبی داری
●تونستی نظرات خصوصی رو تا آخرین لحظه باز نگه داری
●یک چالش انجام دادی(راستی من قصد دارم چالش نقاشی که باهم شروع کردیمو ادامه بدم،هرچند که از تنبلی عکساشو برات نمیفرستم😅)
●طرز نوشتنت درطی گذر زمان وبلاگت خودمونی تر و راحت تر شده بود(گرچه تغییر چنان محسوسی نبود اما باز هم تغییر بود)
●تونستی پست هایی بزاری که حس خوب اون لحظه تو نشون میداد و این آخرا تعداد دفعاتی که حس خوبتو ثبت کردی بیشتر بود
●تو این وبلاگت یک تعریف جامع از خودت ارائه دادی و چیزی نبود که صرفا یک نظر شخصی باشه
●برای اولین بار یک راه برای ارتباط با خودت گذاشتی(البته من نمیام اونجا که سرتو بخورم😅...فقط هروقت همچنان دوست داشتی باهام ارتباط داشته باشی من اینجاام...شاید بعد از رفتن تو خیلی سر نزنم اما سعیمو می کنم که هرازگاهی بیام تا اگر بودی و خبری گرفتی ببینم)
●این اواخر بجای :') از :) استفاده کردی
●با من حرف زدی...
هنوز هستم...شاید دیر به دیر اما هستم
ممنونم که یکهویی نزاشتی بری و ممنونم که این مدت با وجود پرحرفیام و حرفایی که میدونم گاهی ناراحتت کرده به ارتباطت با من ادامه دادی...
آخرین عکس...
خداحافظ...(درحالی که از شدت گیجی کاسه آب تو دستشو سر میکشه و خود کاسه رو پرت می کنه رو زمین😅🤪)
:)
من مگه میتونم همچین آدم باارزشی را رها کنم و بهش سر نزنم؟ انقدر بدون اعتماد به نفس حرف نزن دختر. من کلییی ممنونتم که بودی و توی تمام لحظات حتی وقتی حال خرابی داشتم به آغوشم کشیدی. حالمو خوب کردی. وقت باارزشت را در اختیارم گذاشتی. از ایده های مسخره ام حمایت کردی. ممنون که دوسم داشتی و حواست به تغییرای کوچولو موچولومم بود و باعث شدی اینجا بودن راحت تر باشه. ممنونتم رفیق❤️