سلام بانو جان👋🏻
این قسمت کتابو که خوندم حس کردم به اون پستی که گذاشته بودی راجع به اینکه دوست داری یه مسیری رو انتخاب کنی ولی شک داری ربط داره😄...گرچه تو احتمالا اینو میدونستی ولی بازم میفرستمش😉
:)
۰ نظر
۲۲ مرداد ۰۲ ، ۱۱:۳۸
سلام بانو جانم😊
مسافرتمون بازم عقب افتاد بخاطر مریض شدن یکی از همراهامون...🙃
تیتر شاید راحت بگه راجع به چی می خوام مطلب بزارم...😄
:)
۱ نظر
۱۷ مرداد ۰۲ ، ۱۱:۱۱
نمی دونم ربطی به موقعیت الان داره یا نه🤔...ولی دوستش داشتم و فرستادمش😁...شاید بعدا به کار بیاد😉
:)
۱ نظر
۱۳ مرداد ۰۲ ، ۲۳:۵۱
تو هنوز هم دوست منی...
حتی اگه قوی نباشی،
حتی اگه نمی تونی،
حتی اگه گاهی نمی خوای با کسی دوست باشی یا از همه دور بشی...
من هروقت که تو بخوای دوستتم🙂،
اگه یه روز نخوای دوستت باشم هم تو دوست منی،🙃
تو حتی اگه نخوای هم من روی نیمکت ذخیره میشینم!😊
راستی شاید منم چند روزی نباشم،قراره بریم مسافرت و احتمالا نشه بیام سر بزنم،اگه برگشتی و نبودم،مسافرتم و درحال کیسه کیسه خرید کردن🤪😅
:)
۰ نظر
۱۲ مرداد ۰۲ ، ۱۰:۲۷
میشه یه عکس آفتابگردون برام بفرستی که بشه بکشمش و دوستش داری؟😁
البته شاید تنونم به همین زودی بکشم😅 ولی لااقل دوست دارم مقدماتشو آماده کنم تا خودمو ملزم کنم که زودتر اقدام کنم😄 و ترجیحا تو تابستون انجامش بدم😉
دوست دارم تو رو جای اون ببینم😊
تازه خدا رو چه دیدی؟شاید یه روز بتونم بدمش به خودت...🙃
:)
۲ نظر
۱۰ مرداد ۰۲ ، ۲۲:۱۱
آفتاب گردون جانم🌻
فکر کردم چقدر خوندن این داستان تو زندگی لازمه و چقدر دوست دارم با تو اینو به اشتراک بذارم(هیچ جمله خودمونی تری برای اشتراک گذاری نیافتم😅)
راستی اسم این دختره با اسم من یکیه😆
بعداً نوشت:بروکلین ناین ناین رو دیدم😉،به نظرم خیلی باحال بود😂😂😂...ترکیب دوتا سبک مورد علاقم(پلیسی و طنز)😁
نمی دونم چطور بقیه خوششون نیومده🫤بی سلیقه بودن😅
۱ نظر
۰۵ مرداد ۰۲ ، ۱۱:۳۳
بانو جانم...
دوست دارم از کتابی بهت بگم که چند وقتیه دارم می خونم:بنویس تا اتفاق بیوفتد
میدونی،به این کتاب معتقدم بخاطر اثبات علمی بوسیله فیزیک کوانتوم و مهمتر از اون آیه"ن و القلم و ما یسطرون"
(نمی دونم چقدر به دین معتقدی پس پای فیزیک کوانتوم رو هم وسط میکشم)
برای من و تو، حتی مهم نیست اتفاق بیوفته یا نه،مهم تخلیه شدنه،لازم نیست همه نوشته هاتو ببینن،حتی لازم نیست نگهشون داری که یه روزی دوباره خودت بخونیشون...فقط بنویس،انقدر بنویس تا دیگه احساس ناراحتی نداشته باشی،تا وقتی فکر کنی خالی شدی
مهم نیست چی می نویسی،خودم گاهی یک شعر یا کلمات با ابتدا یا انتهای موزون رو می نوشتم و بعد خالی میشدم...اینو تو کتاب ننوشته ولی کار آمده
یک مطلب از کتاب ، نوشتن تا رسیدن به راه حله،انقدر مینویسی تا لایه های پنهان درون مثل ترسی که زیر خشم پنهان شده آشکار میشه و بعد ادامه میدی تا بگی برای رفع ترس چیکارا می تونی انجام بدی
این روزا من نامه می نویسم،به خودم در آینده و به خدا...از ناراحتی و دغدغه تا خوشحالی و اتفاقات کوچیک خوب
و لیست می نویسم،از اهداف روزانه تا اهداف بلند مدت و طولاتی،مثلا یکی از اهدافم یاد گرفتن رقصه(رقصم در حد نوزاد دوماهه یه😅)
برای نوشتن اولش حرفی برای گفتن نیست اما به قول کتاب عربی مون😆:الکلام یجر الکلام(حرف، حرف میاره)
و یه جایی میرسی که میگی قرار بود فقط نصف صفحه بنویسم ولی شده یک صفحه.😅
همین الان خودم قرار نبود این همه حرف بزنم😅
میدونم نوشته هام بدون شکلک بی روح میشم اما وقتی جدی ام اینجوری میشم😅فکر میکنم شکلکا از جدی بودن مطلبو خارج میکنن
راستی یه فیلمی/سریالی رو دوست داشتی،اسمشو بگو،دوست دارم ببینمش!شاید بهتر بشناسمت...
پی نوشت:برای نوشتن از کاغذ و مداد استفاده کن،نوشتن مجازی عمل می کنه اما نه با قدرت کاغذ و قلم
پی نوشت۲:راستی فقط اینترنت ۶ صبح تا ۱۲ ظهر دارم و از ساعت ۱۰ بیدارم😅😂برای همین شاید یکم جواب دادنم به نظرت بدموقع یا بدون برنامه ریزی باشه😁
پی نوشت۳:راستی نمی دونم فهمیدی یا نه ولی آدرس وب سایتت برام قابل دسترس شده وسر زدم اما عمقی مطالبو نخوندم،چون گفتم شاید حس کنی الان وقت پیدا شدن من توو وبت نیست،فقط فهمیدم نامه می نویسی و همون سطرای اول هر نامه رو خوندم.🙃
:)
۱ نظر
۰۴ مرداد ۰۲ ، ۱۰:۵۰
